با توجه به اینکه هر روزه دهها میلیارد دلار ارز دیجیتال در اکسچنجها معامله میشود، بعضی از معامله گران سعی دارند با استفاده از اختلاف نرخ در اکسچنجهای مختلف به سود برسند.
خلاصه
- استراتژی آربیتراژ از این واقعیت استفاده میکند که ممکن است قیمت ارزهای دیجیتال در اکسچنجهای مختلف متفاوت باشد.
- در این استراتژی معامله گران میتوانند ارزهای دیجیتال را در اکسچنجهای مختلف معامله کرده یا آربیتراژ مثلثی را در یک اکسچنج انجام دهند.
- از جمله ریسکهای ناشی از استراتژی آربیتراژ میتوان به افت قیمت، تغییر قیمت و کارمزد انتقال وجه اشاره کرد.
هر روزه دهها میلیارد دلار ارز دیجیتال در میلیونها معامله مختلف جابجا میشود اما بر خلاف بورس و بازارهای سنتی، دهها اکسچنج مختلف وجود دارد که هر کدام از آنها برای یک ارز دیجیتال قیمت متفاوتی ارائه میکنند.
این شرایط باعث شده فرصتهایی برای معامله گران آگاه – و اشخاصی که مشکلی با ریسک کردن ندارند – ایجاد شود تا از اختلاف قیمت در بازارهای مختلف استفاده کنند.
استراتژی آربیتراژ چیست؟
استراتژی آربیتراژ یک استراتژی معاملاتی خاص است که در آن سعی میشود از تفاوت قیمت بین اکسچنجهای مخلتف استفاده شود. ممکن است قیمت بیتکوین 10 هزار دلار باشد اما همزمان بایننس قیمت آن را 9800 دلار اعلام کرده باشد. کلید اصلی استراتژی آربیتراژ، استفاده از این اختلاف قیمت است. معامله گر میتواند بیتکوین را از بایننس خریداری کرده، به کوین بیس منتقل کرده و آن را بفروشد – و با این کار حدود 200 دلار سود کند.
در این استراتژی سرعت اهمیت زیادی دارد چون این اختلاف قیمت معمولاً خیلی بادوام نیست اما اگر این استراتژی به موقع و درست انجام شود، میتواند معامله گر را به سود قابل توجهی برساند. وقتی فایل کوین در ماه اکتبر وارد فهرست ارزهای پشتیبانی شده در اکسچنجها شده، بعضی اکسچنجها در چند ساعت اول قیمت آن را 30 دلار در نظر گرفته بودند در حالی که قیمت آن در سایر اکسچنجها 200 دلار بود.
ساختار تعیین قیمت ارزهای دیجیتال
اما قیمت ارزهای دیجیتال چطور مشخص میشود؟ بعضی منتقدان از این که ارزهای دیجیتال هیچ پشتوانه خاصی ندارند و قیمت آنها صرفاً بر اساس گمانه زنی مشخص میشود، انتقاد میکنند. استدلال مقابل این است که اگر مردم تمایل به پرداخت پول برای به دست آوردن یک ارز دیجیتال داشته باشند، آن ارز دیجیتال ارزشمند است. مثل بسیاری از استدلالهای حل نشده، برای حمایت از دو طرف این استدلال هم حقایق و واقعیتهایی وجود دارد.
عدهای در اکسچنجها با دفتر ثبت سفارش بازی میکنند. این دفترها حاوی سفارشات خرید و فروش با قیمتهای متفاوت هستند. برای مثال، ممکن است یک معامله گر سفارش خرید یک بیتکوین به قیمت 10 هزار دلار را ثبت کند. این سفارش وارد دفتر ثبت سفارش میشود. اگر یک معامله گر دیگر قصد فروش یک بیتکوین به قیمت 10 هزار دلار را داشته باشد، میتواند سفارش فروش را در دفتر ثبت کند تا به این ترتیب معامله، اجرا شود. در این حالت سفارش خرید از دفتر حذف میشود چون این سفارش اجرا شده است. به این فرایند معامله گفته میشود.
اکسچنجهای ارزهای دیجیتال قیمت این ارزها را بر اساس جدیدترین معاملات تعیین میکنند. ممکن است این معامله یک سفارش خرید یا فروش باشد. با در نظر گرفتن مثال اصلی، اگر فروش یک بیتکوین به قیمت 10 هزار دلار جدیدترین معاملهی اجرا شده باشد، اکسچنج مورد نظر قیمت بیتکوین را 10 هزار دلار اعلام میکند. معامله گری که بعداً دو بیتکوین به قیمت 10100 دلار بفروشد، باعث میشود که قیمت بیتکوین به 10100 دلار حرکت کند و به همین ترتیب. کمیت و تعداد ارزهای دیجیتال معامله شده مهم نیست و فقط جدیدترین قیمت مهم است.
همه اکسچنج قیمت ارزهای دیجیتال را به همین روش تعیین میکنند؛ البته یکسری از اکسچنجها قیمتها را بر اساس نرخ سایر اکسچنجها تعیین میکنند.
انواع مختلف آربیتراژ
بین اکسچنجها
یکی از روشهای آربیتراژ، خرید ارز دیجیتال در یک اکسچنج و انتقال آن به یک اکسچنج دیگر است تا در آنجا با قیمت بیشتری فروخته شود. اما این روش چند مشکل خاص دارد. اول اینکه این اختلاف قیمت معمولاً تنها در حد چند ثانیه وجود دارد و انتقال ارزهای دیجیتال بین اکسچنجها چند دقیقه طول میکشد. کارمزد تراکنشها هم یک مسئله دیگر است چون جابجایی وجه بین اکسچنجهای مختلف منجر به تحمیل کارمزد برداشت، واریز یا کارمزدهای شبکه میشود.
ممکن است قیمت ارزهای دیجیتال بین اکسچنجها متفاوت باشد.
یکی از روشهای مورد استفاده معامله گران، داشتن موجودی در دو اکسچنج مختلف است. به این ترتیب معامله گر میتواند همزمان یک ارز دیجیتال را خریده و بفروشد. برای مثال: ممکن است یک معامله گر 10 هزار دلار به شکل یک کوین باثبات در بایننس و یک بیتکوین در کوین بیس داشته باشد. وقتی قیمت بیتکوین در کوین بیس 10200 دلار و در بایننس 10 هزار دلار باشد، معامله گر بیتکوین را در بایننس (با استفاده از کوین باثبات) خریداری کرده و در کوین بیس میفروشد. به این ترتیب معامله گر هیچ وقت یک بیتکوین کسب نمیکند یا از دست نمیدهد اما به دلیل اختلاف قیمت در این دو اکسچنج، 200 دلار سود میکند.
آیا میدانستید؟
USDT (تتر) یک کوین باثبات است که قیمت آن به اندازه یک دلار حفظ میشود. معمولاً معامله گران به دلیل ثبات این ارز دیجیتال از آن استفاده میکنند. به این ترتیب امکان نگه داشتن ارزهای دیجیتال بدون ریسک از دست رفتن ارزش آن فراهم میشود. مزیت نگه داشتن کوینهای باثباتی مثل تتر به جای تبدیل کریپتو به پول نقد این است که معمولاً تبدیل کریپتو به فیات مستلزم پرداخت کارمزدهای سنگینی است.
آربیتراژ مثلثی
این استراتژی شامل استفاده از سه ارز دیجیتال مختلف و معامله آنها در یک اکسچنج است (چون این استراتژی در یک اکسچنج اجرا میشود، کارمزد انتقال وجه مشکلی برای آن ایجاد نمیکند).
بنابراین ممکن است یک معامله گر برای معامله بیتکوین، اتریوم و XRP یک فرصت آربیتراژ ببیند. این احتمال وجود دارد که قیمت یک یا چند مورد از این ارزهای دیجیتال در یک اکسچنج خاص کمتر از نرخ بازار باشد بنابراین ممکن است معامله گر از فرصت آربیتراژ با فروش بیتکوین در قبال اتریوم استفاده کند و سپس از اتریوم برای خرید XRP و بعد خرید دوباره بیتکوین با XRP استفاده کند. اگر استراتژی مطابق میل پیش برود، معامله گر در نهایت بیتکوین بیشتری خواهد داشت.
ریسک معاملات
این استراتژی چند ریسک دارد که یکی از آنها لغزش است. لغزش هنگامی رخ میدهد که یک معامله گر سفارش خرید یک ارز دیجیتال را ثبت میکند اما سایز سفارش او بزرگتر از ارزان ترین پیشنهاد موجود در دفتر سفارشات است در نتیجه لغزش ایجاد شده و معامله بیش از آنچه انتظار میرود هزینه خواهد داشت. این شرایط برای معامله گران مشکل آفرین است بخصوص به این دلیل که حاشیه سود به قدری کم است که ممکن است لغزش باعث از بین رفتن کل سود معامله گر شود.
یکی دیگر از ریسکهای آربیتراژ تغییر قیمتهاست. معامله گران باید وقتی اختلاف قیمت ایجاد میشود به سرعت از آن استفاده کنند چون ممکن است این اختلاف قیمت ظرف چند ثانیه از بین برود. بعضی معامله گران رباتهای خاصی را آموزش میدهند تا این معاملات را انجام دهند.
در نهایت، باید به کارمزد انتقال وجه هم توجه داشت. میزان اختلاف قیمت برای ارزهای دیجیتال مهم چندان زیاد نیست و با توجه به کم بودن حاشیه سود، ممکن است همین کارمزدها باعث از بین رفتن سود بالقوه معامله گر شود. همچنین این کم بودن حاشیه سود باعث میشود که معامله گران برای کسب سود نیاز به اجرای معاملات زیادی داشته باشند.