آکادمی

جمعه, 09 فروردين 1404 04:39

تحلیل بنیادی در کریپتو چیست؟

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

تحلیل تکنیکال برای تریدرها کارایی خوبی دارد اما تحلیل بنیادی عمیق‌تر عمل کرده و به درک نقاط قوت و ضعف پروژه‌ها کمک می‌کند. این روش، امکان تصمیم گیری استراتژیک‌تر و آگاهانه‌تر را متناسب با شرایط موقت یا پایدار بازار فراهم می‌کند. در این مطلب با هر آنچه که لازم است راجع به تحلیل بنیادی در بازار کریپتو برای سال 2025 بدانید، آشنا می‌شوید.

 

نکات کلیدی:

  • تحلیل بنیادی در بازار کریپتو به تریدرها کمک می‌کند تا با تمرکز بر معیارهای اصلی، مسیر توسعه و قدرت جامعه کاربران یک پروژه ارزش واقعی آن را ارزیابی کنند.
  • معیارهای کلیدی مثل داده‌های درون زنجیره‌ای، سابقه اعضای تیم و سلامت اقتصادی می‌توانند اطلاعات خوبی راجع به پتانسیل یک ارز دیجیتال فراهم کنند.
  • تحلیل بنیادی برای استراتژی‌های طولانی مدت ارزشمند است اما ترکیب آن با تحلیل تکنیکال کمک می‌کند تا برای تصمیم گیری‌های کوتاه مدت دید جامع‌تری داشته باشید.

 

تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی در حوزه کریپتو به ارزیابی ارزش ذاتی یک ارز دیجیتال با بررسی جنبه‌های اساسی آن گفته می‌شود؛ از جمله معیارهای درون زنجیره‌ای، پیشرفت و توسعه پروژه و موقعیت آن در بازار.

بر خلاف تحلیل تکنیکال که متکی بر الگوها و نمودارهای قیمت است، تحلیل بنیادی با ارزیابی پایه‌های اساسی یک ارز دیجیتال، پتانسیل طولانی مدت آن را مشخص کرده و به سرمایه‌گذاران امکان می‌دهد به اطلاعاتی فراتر از نوسان بازار برسند.

در بازار کریپتو، تحلیل بنیادی جنبه‌های خاصی مثل تکنولوژی بلاک چین، اهداف پروژه، تیم پروژه و فعالیت شبکه آن را ارزیابی می‌کند.

سرمایه‌گذاران می‌توانند با تمرکز بر این ویژگی‌های کلیدی، درک بهتری از ارزش واقعی یک ارز دیجیتال به دست آورند.

تحلیل بنیادی در بازار کریپتو شامل برسی فعالیت‌های گیت‌هاب پروژه هم می‌شود که می‌توانند نشان دهنده سطح فعالیت توسعه‌دهندگان پروژه باشد. بیشتر بودن سطح فعالیت نشان دهنده تعهد تیم پروژه است که می‌تواند پتانسیل رشد طولانی مدت آن را نشان دهد. گرچه تضمینی در این زمینه وجود ندارد اما ارزیابی فعالیت توسعه‌دهندگان می‌تواند اطلاعات متفاوت و منحصربفردی راجع به میزان پیشرفت پروژه و طرح‌های آینده آن فراهم کند.

برای دارایی‌های سنتی، در تحلیل بنیادی از گزارش‌های درآمد و صورت مالی استفاده می‌شود. اما در رابطه با بازار کریپتو، تمرکز این تحلیل‌ها، معیارهای درون زنجیره‌ای مثل حجم تراکنش‌ها و اقتصاد توکنی (حجم عرضه، توزیع و مدیریت توکن‌ها) هستند.

با توجه به غیرمتمرکز بودن ارزهای دیجیتال، تحلیل فعالیت شبکه، سطح تعامل جامعه و فعالیت توسعه‌دهندگان مستلزم ارزیابی معنادار پتانسیل ارز مورد نظر است.

 

تحلیل بنیادی چه معیارهای کلیدی دارد؟

در تحلیل بنیادی کریپتو، معیارهای کلیدی به سرمایه‌گذاران کمک می‌کنند تا ارزش و پتانسیل یک ارز دیجیتال را ارزیابی کنند. بر خلاف تحلیل تکنیکال که به قیمت مربوط است، معیارهای بنیادی به ساختارهای واقعی و فعالیت پروژه نگاه دارند. در ادامه با بعضی از این معیارهای کلیدی آشنا می‌شوید:

معیارهای درون زنجیره‌ای

معیارهای درون زنجیره‌ای متمرکز بر داده‌های خود بلاک چین هستند و راجع به فعالیت کاربران و مصرف شبکه اطلاعات فراهم می‌کنند. از جمله معیارهای درون زنجیره‌ای کلیدی می‌توان به این موارد اشاره کرد:

  • حجم تراکنش‌ها: بالا بودن حجم تراکنش که نشان دهنده استفاده فعالانه از شبکه است، به ترافیک فروشگاه‌های فیزیکی شباهت دارد – ترافیک بیشتر نشان دهنده بیشتر بودن کاربران و کاربرد شبکه است.

 

تعداد تراکنش‌ها در روز

  • آدرس‌های فعال: تعداد آدرس‌های فعال منحصربفرد با حجم کاربران شبکه ارتباط دارد. این آدرس‌های فعال، شبیه به تعداد مشتریان متمایزی است که یک کسب و کار به آنها خدمات ارایه می‌دهد و می‌تواند منعکس کننده نرخ پذیرش باشد.
  • نرخ هش و داده‌های استیکینگ: در شبکه‌های اثبات کاری، نرخ هش بالا نشان دهنده قوی بودن امنیت شبکه است. همچنین در شبکه‌های اثبات سهامی، بالا بودن نرخ استیک نشان دهنده متعهد بودن کاربران به شبکه است.
  • شتاب توکن: این معیار نشان دهنده میزان استفاده از توکن‌ها در شبکه است. شتاب بیشتر نشان دهنده کاربرد و گردش بیشتر توکن‌ها است و شتاب کم نشان دهنده این است که کاربران توکن مورد نظر را نگه می‌دهند که می‌تواند پتانسیل رشد در بلندمدت را نشان دهد.

بررسی حقایق: در دنیای کریپتو، شتاب توکن اطلاعاتی شبیه به گردش پول نقد در اقتصاد سنتی فراهم می‌کند. معمولاً بالا بودن شتاب یعنی توکن‌ها فعالانه در شبکه در گردش هستند که نشان دهنده استفاده از آنهاست. از طرف دیگر، کم بودن شتاب نشان دهنده نگه داشتن توکن توسط کاربران است که می‌تواند حاکی از پتانسیل رشد بلند مدت باشد.

 

معیارهای پروژه

معیارهای پروژه، میزان فعال بودن پروژه، رشد و قدرت جامعه آن را ارزیابی می‌کنند که برای چشم‌انداز طولانی مدت پروژه بسیار حیاتی هستند.

  • فعالیت‌های توسعه: آپدیت منظم کدها و کامیت‌های گیت‌هاب نشان دهنده توسعه فعال است که می‌تواند حاکی از تعهد تیم پروژه باشد. پروژه‌ای که توسعه‌دهندگان فعالی داشته باشد، احتمالاً همواره در حال پیشرفت خواهد بود.
  • مشارکت جامعه: داشتن یک جامعه پرشور و قوی یکی از دارایی‌های مهم و کلیدی برای پروژه‌های کریپتو محسوب می‌شود. قوی بودن این جامعه شبیه به وفاداری به برندهای سنتی است – پروژه‌هایی که دنبال کننده‌های پرشوری داشته باشند، پشتیبانی بیشتری در اختیار خواهند داشت.
  • همکاری‌ها: همکاری با سازمان‌های مشهور یا سایر پروژه‌های بلاک چین می‌تواند باعث افزایش اعتبار و دیده شدن هر چه بیشتر یک پروژه شود. چنین همکاری‌هایی معمولاً نشان دهنده تأیید پروژه در صنعت کریپتو هستند.

 

فعالیت‌های توسعه اتریوم

معیارهای اقتصادی

معیارهای اقتصادی، جنبه‌های مربوط به بازار یک ارز دیجیتال را ارزیابی کرده و میزان بزرگی، نقدینگی و رفتار تریدرها را مشخص می‌کنند.

  • مارکت کپ: مارکت کپ نشان دهنده اندازه شبکه است اما بر خلاف بازارهای سنتی، با درآمد برابر نیست. این معیار صرفاً نشان دهنده حاصل ضرب موجودی در قیمت توکن است.
  • نقدینگی و حجم معاملات: بالا بودن حجم معاملات و نقدینگی نشان می‌دهد که می‌توان یک دارایی را بدون تأثیر گذاشتن بر قیمت آن خرید یا فروش کرد؛ در نتیجه نوسان و میزان آسیب پذیری در برابر دستکاری بازار را کاهش می‌دهد.
  • معیارهای عرضه: معیارهای عرضه مثل موجودی در گردش و عرضه کل می‌توانند روی میزان کمیابی و ارزش یک توکن اثرگذار باشند. ارزهای دیجیتالی که عرضه محدود دارند مثل بیت کوین، با دارایی‌هایی مثل طلا قابل قیاس هستند که به مرور زمان کمیابی می‌تواند ارزش آنها را افزایش دهد.

 

مارکت کپ و حجم معاملات

چگونه یک پروژه را با استفاده از تحلیل بنیادی ارزیابی کنیم؟

برای ارزیابی پروژه‌های ارز دیجیتال باید یک رویکرد ساخت یافته داشته باشید تا نقاط قوت، ضعف و پتانسیل موفقیت طولانی مدت آن را به خوبی درک کنید. برای ارزیابی پروژه، موارد زیر را در نظر داشته باشید:

تحلیل مقاله سفید

مقاله سفید پروژه، اطلاعات عمیق‌تری راجع به اهداف آن و مشکلاتی که قرار است حل کند فراهم می‌کند. با درک اهداف و پایه‌های فنی پروژه، سرمایه‌گذاران می‌توانند ارزیابی کنند که آیا پروژه مورد نظرشان یک نیاز خاص را رفع کرده و چشم‌انداز بلند مدت آن روشن است یا خیر.

در مقابل، مقاله سفید ضعیف می‌تواند یک نشانه هشدار باشد و سرمایه‌گذاران نباید آن را نادیده بگیرند. اگر اطلاعات کلیدی در مقاله سفید وجود نداشته باشد، این مقاله حاوی اشتباهات گرامری یا محتوای کپی شده از مقالات مشابه بوده و اهداف و قیمت‌های غیرواقع گرایانه‌ای در آن پیش‌بینی شده باشند، باید بسیار مراقب باشید. این موارد نشان دهنده اسکم بودن پروژه یا حداقل ضعیف بودن ویژگی‌های بنیادی آن هستند.

جامعه و اکوسیستم

وجود یک جامعه قوی و فعال برای تداوم پروژه ضروری است. جامعه کاربری می‌تواند بازخوردهای ارزشمندی ارایه داده و به افزایش آگاهی نسبت به پروژه و بیشتر شدن تعداد کاربران آن کمک کند. معمولاً پروژه‌هایی که دارای جامعه حامی فعال و پشتیبان هستند، انعطاف پذیری و سازگاری بیشتری دارند.

فعالیت در شبکه‌های اجتماعی و انجمن‌ها

تحلیل انجمن‌ها و کانال‌های شبکه‌های اجتماعی می‌تواند اطلاعات مفیدی راجع به میزان علاقه و احساسات جامعه کاربران فراهم کند. پلتفرم‌هایی مثل ردیت، X و دیسکورد جزء منابع بسیار ارزشمند برای ارزیابی گفتگو‌های کاربران، میزان شور و اشتیاق و فعالیت آنها هستند.

فعالیت‌های مربوط به توسعه پروژه (آپدیت‌ها و مخازن کد)

فعالیت‌های مربوط به توسعه پروژه، یکی از علائم بسیار مهم نشان دهنده میزان پیشرفت و پتانسیل آن هستند. بررسی گیت‌هاب یا مخازن مشابه به کاربران کمک می‌کند تا در جریان آپدیت‌ها، رفع باگ و اضافه شدن قابلیت‌های جدید قرار بگیرند که می‌تواند نشان دهنده سطح تعهد تیم توسعه پروژه باشد.

تیم و همکاری‌ها

تجربه و سابقه تیم پروژه می‌تواند تأثیر چشمگیری بر موفقیت آن داشته باشد. تخصص تیم، داشتن دستاوردهایی در گذشته و اجرای پروژه‌های موفق دیگر نشان دهنده اعتبار و قابل اطمینان بودن پروژه هستند.

همکاری با سازمان‌های معتبر و مشهور دیگر می‌تواند به افزایش نرخ پذیرش پروژه و تقویت اثر شبکه آن کمک کند. پروژه‌ای که با شرکت‌های شناخته شده فعالیت دارد، می‌تواند اعتبار و پایه‌های قوی‌تری داشته باشد.

با اینکه بعضی پروژه‌های حوزه کریپتو به صورت ناشناس رونمایی شده‌اند (به خصوص بین پروژه‌های NFT)، این ناشناسی می‌تواند یک نشانه هشدار باشد. پروژه‌هایی که بنیانگذار یا تیم واضح و مشخصی ندارند، می‌توانند راگ پول باشند. توجه داشته باشید که این نشانه صددرصد قعطی نیست – مثلاً هویت ساتوشی ناکاموتو، بنیانگذاری بیت کوین نامشخص است – اما باید هنگام ارزیابی ریسک‌های سرمایه‌گذاری به این نکته توجه داشت.

نقدینگی و مارکت کپ

نقدینگی و مارکت کپ، اطلاعات مفیدی راجع به موقعیت پروژه در بازار و راحتی ترید کردن فراهم می‌کنند. بیشتر بودن حجم معاملات و مارکت کپ نشان دهنده ثبات و پایداری است و کم بودن نقدینگی می‌تواند نشان دهنده بیشتر بودن ریسک و مستعد بودن پروژه به دستکاری قیمت باشد.

اقتصاد توکنی (Tokenomics)

تمرکز اقتصاد توکنی ساختار عرضه، مدل عرضه و توزیع توکن‌ها است. پروژه‌هایی که اقتصاد توکنی خوش تعریفی داشته باشند – مثل عرضه محدود و مکانیزم استیکینگ – پتانسیل بیشتری برای افزایش بها و حفظ تعامل و مشارکت کاربران دارند.

 

ارزیابی یکی از پروژه‌های کریپتو با تحلیل بنیادی

برای مثال، این تحلیل گام به گام از کاردانو را به روش بنیادی در نظر بگیرید:

  1. تحلیل مقاله سفید: در مقاله سفید کاردانو، اهداف این پروژه ایجاد یک پلتفرم مقیاس پذیر، امن و پایا برای قراردادهای هوشمند با پشتوانه تحقیقات آکادمیک ذکر شده است.
  2. جامعه و اکوسیستم: انجمن‌ها و شبکه‌های اجتماعی کاردانو جامعه کاربری فعالی دارند که دائماً از این پروژه حمایت کرده و در پلتفرم‌هایی مثل توییتر و ردیت راجع به این پروژه صحبت می‌کنند.
  3. فعالیت توسعه‌دهندگان: مخزن گیت‌هاب کاردانو شامل آپدیت‌ها و فعالیت‌های منظمی است که تعهد تیم پروژه را برای رشد طولانی مدت آن نشان می‌دهد.
  4. تیم پروژه و همکاری‌ها: کاردانو توسط Charles Hoskinson بنیانگذاری شده که جزء هم‌بنیانگذاران اتریوم است و تجربه و تخصص خوبی در این صنعت دارد. این پروژه با چندین نهاد آموزشی همکاری دارد که به پیشبرد تحقیقات بلاک چین کمک می‌کنند.
  5. معیارهای اقتصادی: کاردانو با داشتن حجم معاملات و مارکت کپ قابل توجه، موقعیت خوبی در بازار دارد. عرضه کل ADA 45 میلیارد است و گزینه‌های مختلف استیک کردن این کوین، به افزایش نرخ مشارکت و امنیت شبکه کمک می‌کنند.

در مجموع، ویژگی‌های بنیادی کاردانو قوی به نظر می‌رسند و هیچ علامت هشداری برای هیچ یک از پارامترهای کلیدی این پروژه مشاهده نمی‌شود.

می‌توان این معیارها را برای هر پروژه مرتبطی در حوزه کریپتو به کار بست و در کنار تحلیل تکنیکال می‌توانند بسیار مفید باشند. اما از آنجایی که پروژه‌های جدیدتر سابقه زیادی در زمینه توسعه و معیارهای اقتصادی ندارند، باز هم بهتر است آنها را از منظر تحلیل تکنیکال ارزیابی کنید.

 

بهترین ابزارهای تحلیل بنیادی

چندین پلتفرم و ابزار مختلف برای تحلیل بنیادی وجود دارند که بهترین آنها عبارتند از:

ابزارهای محبوب تجمیع داده‌های کریپتو

ابزارهای تجمیع داده کریپتو مثل CoinGecko و CoinMarketCap مجموعه معیارهای متنوعی مثل قیمت، مارکت کپ، حجم معاملات و اطلاعات عرضه را در اختیار تریدرها قرار می‌دهند. چنین پلتفرم‌هایی برای ارزیابی سریع نقدینگی و موقعیت یک پروژه در بازار بسیار مفید هستند که به تریدرها برای تصمیم گیری آگاهانه کمک می‌کنند.

ابزارهای تخصصی برای داده‌های درون زنجیره‌ای

برای تحلیل عمیق‌تر معیارهای درون زنجیره‌ای، ابزارهایی مثل Glassnode، Dune و CryptoQuant به سرمایه‌گذاران کمک می‌کنند تا داده‌هایی مثل حجم تراکنش، آدرس‌های فعال و گردش توکن‌ها را ارزیابی کنند.

با کمک این معیارها می‌توانید استفاده از شبکه، امنیت و سطح فعالیت کلی آن را ارزیابی کنید که می‌توانند نرخ مشارکت و پذیرش پروژه را مشخص کنند.

پلتفرم‌های رهگیری گیت‌هاب و توسعه پروژه

ابزارهایی مثل گیت‌هاب و CryptoMiso برای دنبال کردن فعالیت‌های مربوط به توسعه پروژه‌ها مفید هستند. چنین پلتفرم‌هایی به کاربران امکان می‌دهند میزان آپدیت شدن کد، تعداد کامیت‌ها و مشارکت توسعه‌دهندگان را ارزیابی کنند.

ابزارهای تحلیل احساسات و فعالیت جامعه

پلتفرم‌هایی مثل LunarCrush با تحلیل منشن‌ها، گرایشات و احساسات کلی در شبکه‌های اجتماعی مثل توییتر و ردیت، به ارزیابی سطح مشارکت کاربران در شبکه‌های اجتماعی کمک می‌کنند.

مشارکت زیاد جامعه کاربران معمولاً یک نشانه مثبت و منعکس کننده اعتماد و علاقه کاربران است. سرمایه‌گذاران می‌توانند با در نظر گرفتن سطح مشارکت و جو احساسی، اطلاعات خوبی راجع به میزان محبوبیت پروژه‌ها و توانایی سازگاری آنها کسب کنند.

ترکیب ابزارهای مختلف، دید جامعی راجع به پروژه‌های کریپتو فراهم می‌کند. مثلاً ترکیب داده‌های بازار CoinMarketCap با معیارهای درون زنجیره‌ای Glassnode به تریدرها کمک می‌کند تا تحلیل مطمئن‌تری داشته باشند.

 

مزایا و معایب تحلیل بنیادی در بازار کریپتو

تحلیل بنیادی اطلاعات متمایز و منحصربفردی راجع به ارزش ارزهای دیجیتال فراهم می‌کند اما با توجه به ماهیت پرنوسان بازار کریپتو، این سیستم تحلیل می‌تواند معایب خاصی داشته باشد. در مجموع، مزایا و معایب این روش تحلیل عبارتند از:

 

 

مزایا

معایب

دید بلند مدت: تحلیل بنیادی متمرکز بر نقاط قوت اساسی پروژه‌های کریپتو است؛ در نتیجه دید واضح‌تری راجع به قابلیت رشد و پایداری پروژه در گذر زمان فراهم می‌کند.

نوسان بازار: سرعت بالای بازار کریپتو می‌تواند باعث سخت‌تر شدن تحلیل طولانی مدت شود چون قیمت‌های در این بازار تحت تأثیر هیاهو یا تغییرات ناگهانی گرایشات قرار دارند.

تصمیم گیری آگاهانه: سرمایه‌گذاران می‌توانند با ارزیابی فاکتورهایی مثل معیارهای درون زنجیره‌ای، سطح فعالیت توسعه‌دهندگان پروژه و میزان حمایت جامعه قضاوت آگاهانه‌تری راجع به ارزش واقعی پروژه داشته باشند که صرفاً مبتنی بر قیمت نباشد.

تفسیر داده‌ها: ماهیت غیرمتمرکز کریپتو باعث شده که پیدا کردن داده‌های قابل اطمینان سخت باشد؛ در نتیجه تحلیل معیارهای درون زنجیره‌ای نیاز به دانش تخصصی دارد.

کاهش حدس و گمان: تحلیل بنیادی با تمرکز بر معیارهای ملموس به کاهش اتکا بر حدس و گمان کمک می‌کند.

زمانبر بودن: تحلیل چندین معیار مختلف و جزئیات پروژه می‌تواند نسبت به تحلیل تکنیکال زمان برتر باشد.

شناسایی ارزهای با ارزش: تحلیل بنیادی به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا پروژه‌هایی را که ارزش واقعی آنها نسبت به قیمت فعلی بیشتر است و پتانسیل رشد طولانی مدت را دارند، شناسایی کنند.

محدودیت داده‌های تاریخچه: پروژه‌های کریپتو به خصوص پروژه‌های جدید فاقد داده‌های گذشته هستند که باعث می‌شود تحلیل طولانی مدت آنها سخت‌تر شود.

 

چه موقع باید فراتر از تحلیل بنیادی را ارزیابی کنیم؟

تحلیل بنیادی برای مشخص شدن ارزش ذاتی پروژه‌های کریپتو بسیار مفید است اما همانطور که اشاره شد، در چنین تحلیلی تغییرات ناگهانی یا هیاهوی بازار نادیده گرفته می‌شود. برای معاملات کوتاه مدت یا پرریسک‌تر، ترکیب تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال دید متعادل‌تری فراهم کرده و به شما کمک می‌کند تا در کنار ارزش ذاتی، مومنتوم بازار را هم مد نظر قرار دهید. اما تحلیل بنیادی به تنهایی می‌تواند برای حفظ امنیت سرمایه تریدرها در بازار کریپتو مفید باشد. ضعیف بودن ویژگی‌های بنیادی یک پروژه می‌تواند نشان دهنده اسکم بودن آن باشد و نباید آن را نادیده گرفت.

 

سوالات پرتکرار

تحلیل بنیادی در کریپتو چیست؟

تحلیل بنیادی در کریپتو، به ارزیابی ارزش ذاتی یک ارز دیجیتال با در نظر گرفتن جنبه‌هایی مثل معیارهای درون زنجیره‌ای، توسعه پروژه و مشارکت جامعه گفته می‌شود. بر خلاف تحلیل تکنیکال که متمرکز بر الگوهای قیمت است، تحلیل بنیادی نگاهی عمیق‌تر به پتانسیل رشد و ثبات طولانی مدت پروژه دارد.

تحلیل بنیادی کریپتو چه تفاوتی با تحلیل بنیادی دارایی‌های سنتی دارد؟

در اقتصاد سنتی، تحلیل بنیادی با استفاده از آمار درآمد و صورت مالی انجام می‌شود تا ارزش پروژه‌ها را مشخص کند. در بازار کریپتو، این تحلیل بر اساس داده‌های درون زنجیره‌ای مثل حجم تراکنش‌ها، اقتصاد توکنی و سلامت پروژه انجام می‌شود. با توجه به ماهیت غیرمتمرکز کریپتو، جنبه‌هایی مثل تعامل جانبه و فعالیت توسعه‌دهندگان نقش مهم‌تری دارند.

آیا تحلیل بنیادی به پیش‌بینی موفقیت بلند مدت پروژه‌ها کمک می‌کند؟

تحلیل بنیادی به تعیین نقاط قوت و ضعف پروژه‌ها کمک کرده و پتانسیل موفقیت طولانی مدت آنها را مشخص می‌کند. اما این تحلیل هم نمی‌تواند ضمانتی بر رسیدن به نتایجی مشخص باشد چون پروژه‌های کریپتو تحت تأثیر عوامل مختلف از جمله جو احساسی بازار و تغییرات قانونی قرار دارند. بهترین کار این است که از تحلیل بنیادی به عنوان بخشی از استراتژی کلی‌تر برای ارزیابی ریسک و سود پروژه‌ها استفاده شود.