در چند سال اخیر، تریدینگ بر اساس عرضه و تقاضا تبدیل به یکی از محبوبترین استراتژیهای تریدینگ شده است. به همین دلیل تریدرها بسیار مشتاق هستند که بدانند روش تریدینگ بر اساس عرضه و تقاضا کارایی دارد یا خیر.
این استراتژی یکی از استراتژیهای تریدینگ بر اساس روند بازار است که در اواخر دهه 2000 میلادی توسط Sam Seiden و بر اساس تجربیات او از فعالیت در بورس بازرگانی و کالای شیکاگو طراحی شد. تمرکز این استراتژی، قوانین سنتی عرضه و تقاضا است.
استراتژی عرضه و تقاضا در فارکس چیست؟
عرضه و تقاضا، مهمترین نیروی حرکت دهنده قیمت است. در تریدینگ، عرضه و تقاضا چیزی جز محدوده کلیتر مقاومت و پشتیبانی نیست. تریدرها معتقدند که محدودههای عرضه و تقاضا، قسمتهایی هستند که تریدرهای سازمانی پوزیشنهای خودشان را در آنها باز کرده یا میبندند. این مکانها برای پیدا کردن اهداف یا ستاپهای معاملاتی مفید هستند.
مهمترین تفاوت مقاومت و پشتیبانی با محدودههای عرضه و تقاضا چیست؟
مهمترین تفاوت بین این محدودهها، عبارتند از:
- مقاومت و پشتیبانی با خط افقی رسم میشوند اما عرضه و تقاضا به صورت محدودههایی مستطیل شکل کشیده میشوند.
- هر چقدر SR flip (پشتیبانی/ مقاومت) بیشتر لمس شود، قویتر خواهد شد. اما شرایط برای محدوده S&D (ناحیه عرضه و تقاضا) برعکس است. محدودههای عرضه و تقاضا با هر لمس نسبت به قبل ضعیفتر میشوند.
محدودههای عرضه و تقاضا چگونه ایجاد میشوند؟
در تریدینگ بر اساس عرضه و تقاضا، محدوده فروش وقتی شکل میگیرد که یک جفت ارز به یک محدوده مقاومت صعود میکنند که در آن عرضه از تقاضا پیشی گرفته و قیمت ریزش میکند.
محدوده خرید وقتی ایجاد میشود که یک جفت ارز به محدوده پشتیبانی میرسد که در آن تقاضا بر عرضه پیشی میگیرد و قیمت کاهش پیدا میکند.
آیا ترید کردن بر اساس عرضه و تقاضا، کارایی دارد؟
پیش فرض اصلی این استراتژی این است که محدودههای عرضه و تقاضا بر اساس فعالیت خرید و فروش بانکها و سایر بازیگران مهم شکل میگیرند.
90 درصد از تریدرهای عرضه و تقاضا با این ایده از این استراتژی استفاده میکنند که مؤسسات بزرگ، بانکها و بازیگران بزرگ سفارشاتشان را در این ناحیهها قرار میدهند چون نمیتوانند کل ترید خودشان را در بازار جای دهند.
بنابراین، سفارش معلق خودشان را برای خرید یا فروش در این محدودهها تنظیم میکنند. سپس صبر میکنند تا بازار به محدوده اصلی برگردد و سایر سفارشاتشان تریگر و اجرا شوند.
اما در واقعیت، دیدگاه این تریدرها اشتباه است چون با اسرار تریدینگ بر اساس عرضه و تقاضا آشنا نیستند. مؤسسات بزرگ، بانکها و بازیگران بزرگ همیشه منتظر نقدینگی هستند تا بقیه سفارشاتشان اجرا شوند.
در فارکس، نقدینگی یعنی قابلیت خرید و فروش یک جفت ارز بدون ایجاد تغییر زیاد در نرخ مبادله آنها. بانکهای بزرگ و مؤسسات مالی زمانی که نقدینگی زیادی نسبت به پوزیشن خودشان وجود داشته باشد، سفارشات عظیم ثبت میکنند تا از اسلیپیج جلوگیری کنند.
اما پاسخ این سوال که "آیا ترید کردن بر اساس عرضه و تقاضا کارایی یا سود دارد؟" مثبت است و ترید کردن بر اساس محدودههای عرضه و تقاضای پیشرفته، روش سودآوری محسوب میشود.
البته باید دقت داشته باشید که مفهوم عرضه و تقاضا بیشتر یک نوع توضیح است تا استراتژی. در واقع شما نمیتوانید بر اساس عرضه و تقاضای فعلی، سطح عرضه و تقاضای آینده را پیش بینی کنید.
بنابراین باید با طرز کار این محدودهها آشنا باشید. باید بتوانید محدودههای عرضه و تقاضای باکیفیت را شناسایی کنید که قابل اطمینان بوده و ترید کردن بر اساس آنها سودآور باشد. در غیر این صورت، یا احتمالاً سرمایه خودتان را از دست میدهید یا به سود زیادی نخواهید رسید.