تحلیل تکنیکال و ترید

چهارشنبه, 10 خرداد 1402 00:21

محدوده‌های عرضه و تقاضا: نکاتی برای تریدینگ موفقیت آمیز

این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)

محدوده‌های عرضه و تقاضا جزء مفاهیم محبوب در حوزه تحلیل تکنیکال و تریدینگ هستند که می‌توانند به تریدرها برای شناسایی نقاط احتمالی معکوس شدن یا ادامه روند بازار ارزهای دیجیتال کمک کنند. آشنایی با طرز کار سطوح عرضه و تقاضا می‌تواند برای تریدرهایی که به دنبال تصمیم گیری آگاهانه‌تر در بازارهای مالی هستند، یک ابزار بسیار ارزشمند باشد.

در این مقاله یک مرور کلی بر شیوه استفاده از محدوده‌های عرضه و تقاضا برای تریدینگ موفقیت در بازار ارزهای دیجیتال خواهیم داشت از جمله چگونگی تشخیص این مناطق در نمودارهای قیمت، استفاده از آنها در استراتژی تریدینگ و مزایا و معایب آنها. چه یک تریدر تازه کار باشید و چه یک تریدر بسیار حرفه‌ای و مجرب، آشنایی با محدوده‌های عرضه و تقاضا می‌تواند به شما برای موفقیت هر چه بیشتر در این حوزه کمک کند.

نکات کلیدی

  • محدوده‌های عرضه و تقاضا، مناطق تحکیمی هستند که پیش از رخ دادن یک روند صعودی یا نزولی شدید مشاهده می‌شوند.
  • می توانید با شناسایی موج‌های تکانشی قوی که با کندل‌های قرمز یا سبز بزرگ نشان دهنده روند صعودی یا نزولی بزرگ تشخیص داده می‌شوند، محدوده‌های عرضه و تقاضا را پیدا کنید.
  • برای اطمینان از اعتبار محدوده عرضه و تقاضا، باید به سه ویژگی توجه داشت یعنی: قدرت، زمان و تازگی محدوده.

محدوده عرضه و تقاضا چیست؟

محدوده‌های عرضه و تقاضا، منطقه‌های قیمتی هستند که در آنها فعالان بزرگتر بازار مثل نهنگ‌ها یا مدیران سرمایه‌های سازمانی، در حال انباشت (خرید) یا توزیع (فروش) ارز دیجیتال هستند. ویژگی این محدوده‌ها، وجود یک محدوده تحکیم نسبتاً افقی پیش از ایجاد یک حرکت شدید است. محدوده‌های عرضه و تقاضا می‌توانند نشان دهنده معکوس شدن احتمالی یا تداوم روند جاری باشند.

برای استفاده درست و کارآمد از محدوده‌های عرضه و تقاضا، باید حرکت یا موج تکانشی وجود داشته باشد. این حرکت یک تغییر شدید و سریع در جهت قیمت است که با کندل‌های قرمز (نزولی) یا سبز (صعودی) بزرگ نشان داده می‌شود. محدوده تحکیم، یک منطقه حرکت عادی قیمت بدون چنین حرکات تکانشی است.

در تحلیل تکنیکال، قیمت ارزهای دیجیتال صرفاً بر اساس عامل بین عرضه و تقاضا مشخص می‌شود. زمانی که عرضه بیشتر از تقاضا باشد، قیمت‌ها کاهش پیدا می‌کنند و برعکس. گاهی اوقات عرضه و تقاضا متوازن شده و این باعث تحکیم قیمت در یک محدوده مشخص می‌شود.

بنابراین، محدوده‌های عرضه و تقاضا یک نوع تحکیم یا پرایس اکشن نسبتاً افقی هستند که پیش از یک حرکت شدید رخ می‌دهند. این موج تکانشی نشان می‌دهد که بازار در حال خروج از محدوده عرضه یا تقاضا است و تریدرها می‌توانند از آن برای تشخیص عدم توازن بین سفارشات خرید و فروش استفاده کنند. این عدم توازن نشان دهنده شروع یک روند است. تریدرها از محدوده‌های عرضه و تقاضا برای تعیین محدوده‌های قیمتی استفاده می‌کنند که در آنها حین یک روند نزولی تقاضا کاهش یافته و عرضه افزایش پیدا می‌کند و حین روند صعودی، تقاضا بیشتر شده و عرضه کاهش پیدا می‌کند.

نمودار زیر بیت‌کوین برخی از محدوده‌های عرضه و تقاضا را طی یک دوره 2 ساله نشان می‌دهد.

محدوده عرضه

محدوده عرضه به محدوده‌ای از قیمت گفته می‌شود که نشان دهنده یک شروع نزولی سریع و شدید است که می‌تواند باعث ادامه روند فعلی یا معکوس شدن به صورت نزولی شود. معمولاً فروش یا توزیع درون محدوده عرضه رخ می‌دهد. در نهایت، یک عدم توازن شدید منجر به ریزش سریع قیمت‌ها می‌شود. در محدوده عرضه می‌توان با پوزیشن Short به سود رسید.

محدوده تقاضا

محدوده تقاضا نشان دهنده طیف قیمتی است که شروع یک روند صعودی شدید را مشخص می‌کند که این روند می‌تواند ادامه روند صعودی قبل یا معکوس شدن روند نزولی باشد. در محدوده تقاضا، انباشت یا خرید صورت می‌گیرد. بالاخره در یک نقطه بین عرضه و تقاضا عدم توازن ایجاد می‌شود که این شرایط منجر به افزایش شدید قیمت می‌شود. در محدوده تقاضا می‌توانید با پوزیشن long به سود برسید.

چگونه محدوده‌های عرضه و تقاضا را پیدا کنیم؟

برای شناسایی محدوده‌های عرضه و تقاضا، باید به دنبال حرکات تکانشی باشیم. حرکت تکانشی نشان دهنده یک عدم توازن واضح بین دو نیروی عرضه و تقاضا است که منجر به ایجاد یک حرکت شدید به سمت بالا یا پایین می‌شود. هنگام بررسی و اسکن نمودارها، به دنبال کندل‌های سبز یا قرمز بزرگ در یک روند صعودی یا نزولی باشید تا بتوانید محدوده‌های عرضه و تقاضا را به سرعت پیدا کنید.

همچنین در حالت تداوم روند، به دنبال پایه‌های کوچک پس از یک موج تکانشی باشید که می‌تواند نشان دهنده ادامه روند باشد. معمولاً نوسانات شدید برای یک مدت کوتاه رخ داده و بعد دوباره روند ادامه پیدا می‌کند. به ویژه این موضوع برای موج‌های تکانشی صدق می‌کند.

در نمودار روزانه بعدی XRP/USD یکسری مثال در این زمینه مشاهده می‌کنید.

چگونه محدوده‌های عرضه و تقاضا را رسم کنیم؟

محدوده‌های عرضه و تقاضا در شروع یک حرکت تکانشی مشاهده می‌شوند. بنابراین، اول حرکات تکانشی را پیدا کنید تا بتوانید محدوده‌های عرضه و تقاضا را مشخص کنید.

چگونه محدوده عرضه را رسم کنیم؟

ابتدا، یک حرکت تکانشی نزولی را پیدا کرده و به دنبال شروع حرکت باشید. سپس شروع به رسم خط افقی بالایی از فیتیله بالاترین کندل محدوده کرده و بعد کادر مستطیلی را به خط پایینی ادامه دهید یعنی جایی که مومنتوم رو به پایین تریگر می‌شود و همانطور که در شکل زیر مشخص شده، در شروع یک کندل قرمز طولانی.

چگونه محدوده تقاضا را رسم کنیم؟

برای رسم یک محدوده تقاضا، اول یک صعود شدید یا حرکت تکانشی صعودی را پیدا می‌کنیم. سپس محدوده تحکیم نزدیک به شروع حرکت را پیدا می‌کنیم. حالا شروع به رسم یک مستطیل در فیتیله پایینی محدوده تقاضا کرده و رسم مستطیل را جایی که یک کندل سبز بزرگ، حرکت صعودی را نشان می‌دهد، متوقف می‌کنیم. شروع محدوده بریک اوت کندل سبز، جایی است که مومنتوم ایجاد شده است.

قوانین محدوده‌های عرضه و تقاضا

قدرت

هر چقدر که حرکت قیمت پس از این ناحیه شدیدتر باشد، اعتبار ناحیه هم بیشتر است.اما قدرت (حرکت صعودی یا نزولی) پس از یک محدوده عرضه یا تقاضا چگونه مشخص می‌شود؟ این تحلیل بستگی به شرایط دارد اما برای افزایش دقت باید چند نکته را در نظر داشت. اول اینکه، آیا کندل‌های سبز (صعودی) یا قرمز (نزولی) نسبتاً بزرگی وجود دارند یا خیر؟ آیا حرکت، سریع‌تر و چشمگیرتر از حرکات اخیر بوده یا خیر؟ آیا بریک اوت فوراً رخ داده یا با کمی تأخیر؟

زمان

زمان، یعنی مدتی که تشکیل محدوده عرضه یا تقاضا طول کشیده - یا به عبارتی، تشکیل محدوده تحکیم چقدر زمان برده است. محدوده‌ای که برای مدتی طولانی وجود داشته احتمالاً قوی‌تر و قابل اعتمادتر است چون هر چقدر دوره پایه طولانی‌تر باشد، امکان ایجاد یک حرکت شدیدتر و طولانی‌تر پس از رخ دادن بریک اوت یا بریک داون بیشتر است.

تازگی

یکی از مهم‌ترین نکاتی که باید هنگام تشخیص محدوده عرضه و تقاضا به آن توجه داشت، میزان تازگی این محدوده است. تازگی یعنی اینکه آیا محدوده تا به حال لمس شده است یا خیر و اینکه چندبار لمس صورت گرفته است. هر چقدر برخوردها کمتر باشد، تازگی بیشتر است. امکان اینکه محدوده تازه بتواند حین پول بک دوباره بتواند نقش محدوده عرضه و تقاضا را بازی کند و فرصت دوم برای ورود را تشکیل دهد بیشتر است اما هر چقدر یک محدوده بیشتر لمس شده باشد، احتمال فروپاشی آن بیشتر است.

مفهوم تازگی در محدوده‌های عضه و تقاضا با آنچه که برای مقاومت و پشتیبانی استفاده می‌شود و در آن با برخورد بیشتر، قدرت یک سطح بیشتر می‌شود، تفاوت دارد.

بهترین استراتژی‌های مبتنی بر محدوده‌های عرضه و تقاضا

استراتژی تریدینگ بر اساس محدوده عرضه و تقاضا شامل ستاپ‌هایی برای تشخیص معکوس شدگی و تداوم روند هستند اما این تنها یکی از ابزارهای تحلیل بازار است و می‌توان با استفاده از سایر اندیکاتورهای تحلیل یا روش‌های تحلیل بازار در کنار تحلیل عرضه و تقاضا قدرت این روش را افزایش داد.

استراتژی پول بک

در استراتژی پول بک، تریدر سعی دارد پس از اولین لمس محدوده، وارد بازار شود. زمانی که یک موج تکانشی یا حرکت ناگهانی رخ می‌دهد، معمولاً یک میزان پول بک خاص ایجاد می‌شود. اگر پس از پول بک، برگشت به محدوده قبل رخ داد می‌توانید وارد پوزیشن شوید چون معمولاً در این حالت ورود با یک حد توقف دقیق ایمن‌تر است.

وقتی که روند صعودی از محدوده تقاضا خارج شود، تریدر منتظر می‌ماند تا قیمت به سطح پشتیبان این محدوده برگشت (پول بک) کند که این می‌تواند نشان دهنده ادامه روند صعودی باشد. در صورت خروج (به سمت پایین) از محدوده عرضه، تریدر به دنبال پول بک به سطح مقاومت این محدوده خواهد بود که می‌تواند نشان دهنده ادامه روند نزولی باشد.

تریدرها هنگام تعریف نقطه ورود، اندیکاتورهای تکنیکال دیگری مثل الگوهای قیمت و مومنتوم را هم تحت نظر دارند تا ستاپ مورد نظر تأیید شود. مثلاً شکل زیر را بررسی کرده و نشانه‌های تأیید را در آن پیدا کنید. در این نمودار، یک چکش نزولی و یک قله دوتایی معکوس شدن روند را تأیید می‌کند.

استراتژی بریک اوت

در رابطه با استراتژی بریک اوت، تریدرها به دنبال یک محدوده تحکیم کوتاه برای ادامه روند پس از یک حرکت تکانشی اولیه هستند. نمودار اول، یک استراتژی بریک اوت نزولی را نشان می‌دهد.

در ادامه، مثالی از یک استراتژی تداوم روند با بریک اوت نزولی را مشاهده می‌کنید.

استراتژی رنج تریدینگ (Range Trading)

استراتژی رنج تریدینگ یعنی ترید کردن در یک محدوده قیمت خاص که معمولاً با یک محدوده عرضه و یک محدوده تقاضا تعریف می‌شود. تریدرها سعی دارند خرید را نزدیک به کف محدوده و فروش را نزدیک به اوج آن انجام دهند یا بالعکس. سپس زمانی که قیمت به سمت مخالف محدوده می‌رسد، تریدر از پوزیشن خود خارج می‌شود.

اوسیلاتور مومنتوم می‌تواند برای زمانبندی این استراتژی مفید باشد. در مثال زیر از اندیکاتور RSI (شاخص قدرت نسبی) 14 روزه استفاده شده است. به طور کلی، با این استراتژی استفاده از تایم فریم چند ساعته بهتر است البته این موضوع به نوسان ارز مورد معامله هم بستگی دارد.

ممکن است تحلیل کندل‌ها به تنهایی همیشه اطلاعات واضحی به شما ندهد اما اندیکاتور RSI می‌تواند مشاهدات دیده شده در رفتار قیمت را تأیید کند. خطوط عمودی که در ادامه رسم شده‌اند، مشخص می‌کنند که RSI چه موقع صعودی شده و فرصت خرید را نشان می‌دهد یا نزولی شده و فرصت فروش را نشان می‌دهد.

مقایسه محدوده‌های عرضه و تقاضا با سطوح مقاومت و پشتیبانی

بسیاری از تریدرها، محدوده‌های عرضه و تقاضا را معادل با مقاومت یا پشتیبانی در نظر می‌گیرند. اما با اینکه از سطوح مقاومت و پشتیبانی و همچنین محدوده‌های عرضه و تقاضا برای تشخیص سطوح قیمت کلیدی با فشار خرید یا فروش استفاده می‌شود، بین آنها تفاوت‌های مهمی وجود دارد.

محدوده‌های عرضه و تقاضا به سطوح قیمتی گفته می‌شود که در آنها شاهد تجمع خریداران یا فروشندگان هستیم که این موضوع باعث ایجاد عدم تعادل بین عرضه و تقاضا می‌شود. در تریدینگ بر اساس محدوده‌های عرضه و تقاضا، تریدرها به دنبال شناسایی پرایس اکشن اخیر یا تازه هستند.

در مقابل، سطوح مقاومت و پشتیبانی به سطوح قیمتی گفته می‌شود که در گذشته خریداران و فروشندگان در آن سطوح وارد یا خارج شده‌اند. به عبارت دیگر، محدوده‌های عرضه و تقاضا بازه‌های قیمت تازه یا جدیدتری هستند در حالیکه ممکن است سطوح مقاومت و پشتیبانی تازه باشند اما در تاریخچه گذشته هم پیدا می‌شوند.

محدوده‌های عرضه و تقاضا برای تریدینگ مفیدتر هستند چون پرایس اکشن جدیدتری دارند. در مقابل، سطوح مقاومت و پشتیبانی می‌توانند برای تحلیل کلی‌تر بازار مفید باشند اما برای انتخاب یک استراتژی معاملاتی خاص چندان مفید نیستند.

مزایا و معایب تریدینگ بر اساس عرضه و تقاضا

مزایا

بی طرفی: تریدینگ بر اساس عرضه و تقاضا با داده‌های بی‌طرف مثل قیمت، حجم و احساسات سرمایه گذاران کار می‌کند در نتیجه احتمال تصمیم گیری احساسی و سوگیری در تصمیمات را کاهش می‌دهد.

چند کاره بودن: تریدینگ بر اساس عرضه و تقاضا یک روش چند کاره است چون می‌توان از آن برای هر بازار، کلاس دارایی یا تایم فریمی استفاده کرد.

دقت زیاد: گاهی اوقات ممکن است سیگنال‌ها برای ورود و خروج از معامله بسیار دقیق باشند به این دلیل که تمرکز تریدینگ بر اساس عرضه و تقاضا، سطوح قیمت کلیدی است که ممکن است فشار خرید یا فروش شدیدی در آنها رخ بدهد.

مدیریت ریسک: تریدینگ بر اساس عرضه و تقاضا، با شناسایی محدوده‌های پشتیبانی و مقاومت کلیدی به تریدرها کمک می‌کند تا با استفاده از سفارشات حد توقف مناسب، ریسک معاملات را مدیریت کنند.

پتانسیل بازده زیاد: اگر تریدینگ بر اساس عرضه و تقاضا درست انجام شود، به دلیل نسبت ریسک/پاداش خوبی که در سطوح قیمت کلیدی وجود دارد می‌تواند بازده خوبی به همراه داشته باشد.

معایب

پیچیدگی: استفاده از استراتژی‌های عرضه و تقاضا در تریدینگ می‌تواند کار پیچیده‌ای باشد و تریدرها باید درک کاملی از تحلیل تکنیکال، داینامیک بازار و روانشناسی معاملات داشته باشند.

جهت گیری‌های شخصی: گرچه خود داده‌ها بی‌طرف هستند اما تفسیر آنها می‌تواند یک موضوع شخصی و برای هر تریدری متفاوت باشد.

زمانبر بودن: تریدینگ بر اساس عرضه و تقاضا مستلزم صرف زمان زیادی برای تشخیص سطوح کلیدی قیمت، به روز نگه داشتن سطوح، پیدا کردن ستاپ و خروج از معامله است.

سیگنال‌های غلط: امکان ایجاد سیگنال‌های غلط وجود دارد و ممکن است این سیگنال‌ها منجر به از دست رفتن فرصت یا ضرر شوند.

جمع بندی

درک محدوده‌های عرضه و تقاضا برای تریدینگ موفقیت آمیز ضروری است. از جمله نکات مهم برای تریدینگ بر اساس محدوده‌های عرضه و تقاضا می‌توان به تشخیص تفاوت بین سطوح مقاومت و پشتیبانی از یک سو و سطوح عرضه و تقاضا از سوی دیگر، شناسایی موج‌های تکانشی که از این محدوده‌ها شکل می‌گیرند و توجه به مزایا و معایب این روش اشاره کرد. ترکیب این استراتژی‌ها با سایر ابزارها و اندیکاتورها، شانس موفقیت شما را افزایش می‌دهد.