تحلیل تکنیکال و ترید

چهارشنبه, 27 مرداد 1400 13:23

کاربرد اندیکاتور میانگین متحرک در بازار رمزارزها

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

در تحلیل تکنیکال ابزار میانگین متحرک اهمیت زیادی دارد. گاهی در بازارهای معاملاتی نمودارها هیجانی هستند به این معنا که دائما قیمتها تحت شرایط و موقعیتهای مختلف در حال بالا رفتن و یا ریزش هستند. برای اینکه در این بازار پرهیاهو کمتر دچار ضرر بشویم باید از نوسانات بازار میانگین بگیریم تا دچار هیجان زدگی و تصمیم های آنی نشویم. از برآیند این نوسانات روند اصلی بازار را به دست می آوریم تا بر اساس آنها معاملات را انجام دهیم. برای این کار ابزارهای مختلفی وجود دارد که یکی از آنها اندیکاتور میانگین متحرک است که امکان حذف بعضی از نویزها و نوسانات ناخواسته را می دهد. از این رو معامله گر دیدی بهتر و ساده تر نسبت به بازار خواهد داشت. میانگین متحرک کلیه ی نوسانات کوچک و هیجانات زودگذر بازار را نادیده می گیرد و آنها را از نمودار حذف می کند. این اندیکاتور در حقیقت ابزاری چند منظوره برای مقاصد مختلف است و در جایی که روند وجود دارد می تواند به ما سیگنال خرید یا فروش بدهد. میانگین متحرک از میانگین قیمت در بازه ی زمانی خاصی محاسبه می شود و به علت اینکه کاربرد ساده و قابل گسترشی دارد پایه و اساس بسیاری از اسیلاتورهای تکنیکی و تعقیب کنندگان روند می باشد که امروزه کاربردهای زیادی یافته اند.

مهم ترین کاربرد تمام اندیکاتورها از جمله اندیکاتور میانگین متحرک این است که جلوی تصمیمات آنی و هیجانی و تردید و دو دلی را می گیرند و کمک می کنند که راحت تر تصمیم بگیریم. همچنین با اندیکاتور میانگین متحرک می توانیم روندها را تشخیص دهیم یا از آن برای پیدا کردن حد ضرر استفاده کنیم. این اندیکاتور برای پیدا کردن سیگنال خرید و فروش نیز کاربرد دارد.

 

اندیکاتور میانگین متحرک یا Moving Average از دسته ی اندیکاتورهای روندنما می باشد و پیشبینی نمی کند؛ بلکه با بررسی تغییرات روندها به ما گزارش می دهد. لذا یک اندیکاتور تاخیری است و در دسته ی اندیکاتورهای ترند قرار می گیرد.

با استفاده از میانگین متحرک می توانیم تشخیص دهیم که یک روند صعودی، نزولی یا افقی است. شیب میانگین متحرک نشان دهنده ی قدرت روند است و جهت آن ما را از شرایط بازار آگاه می کند و به ما سیگنال می دهد.

اگر شیب میانگین متحرک صعودی باشد و کندلها بالای میانگین متحرک قرار داشته باشند، روند صعودی است و زمان مناسبی است که وارد معامله شویم و خرید انجام دهیم. در روندهای نزولی نیز شیب میانگین متحرک نزولی ست و کندلهای نمودار با اینکه نمودار هیجانی است ولی زیر میانگین متحرک قرار دارند. ولی اگر شیب میانگین متحرک افقی باشد و کندلها به صورت نوسانی میانگین را قطع کنند، روند افقی ست و به اصطلاح روند نداریم. 

اندیکاتور میانگین متحرک در بازارهایی که روند دارند بسیار کاربردی هستند ولی نمی توان از آنها در بازارهای رنج استفاده کرد.

 

این اندیکاتور میانگینی از داده های اصلی روزانه و معمولا قیمت پایانی هر روز است و داده های اصلی ای که در محاسبه ی این میانگین به کار می روند با اضافه شدن روز کاری جدید به جلو حرکت می کنند. رایج ترین راه محاسبه ی میانگین های متحرک استفاده از میانگین های قیمتهای پایانی ده روز کاری است که با اضافه شدن هر روز کاری جدید، قیمت روز یازدهم حذف می شود و حاصل جمع جدید دوباره بر تعداد روزها (10) تقسیم می شود.

برای محاسبه ی میانگین متحرک پارامترهایی در نظر گرفته می شود:

پارامترهای میانگین متحرک:

دوره ی تناوب: دوره ی تناوب یا period تعداد کندلهایی ست که اندیکاتور را تنظیم می کنیم تا از آنها برای ما میانگین بگیرد. 

هرچه دوره ی تناوب میانگین متحرک بیشتر شود، خاصیت مقاومتی یا حمایتی آن نیز بیشتر و خود اندیکاتور کندتر می شود می شود. یعنی دیرتر سیگنال می دهد. برعکس اگر دوره ی تناوب کمتر شود، میانگین متحرک سریعتر خواهد شد ولی احتمال اشتباه بالاتر می رود.

این که بتوان یک عدد خاصی را برای تنظیمات میانگین متحرک معرفی کرد امکان پذیر نیست و  هر معامله گر با توجه به تجربیات خود، نمودار و استراتژی خود که می تواند کوتاه مدت، میان مدت یا بلند مدت باشد دوره ی تناوب خاصی را برای خود انتخاب می کند. ولی می توان این نکته را در نظر گرفت که در تنظیمات اندیکاتور میانگین متحرک باید دوره ی تناوبی پیدا کنیم که اندیکاتور کاملا زیر دره ی قبلی قرار بگیرد.

شیفت یا آفست: آفست یعنی انتقال در بعد زمان که در نرم افزارهایی مثل متاتریدر که نمودار را به جلو یا عقب پرت (شیفت) می کند و در استراتژی های خاصی برای گرفتن تایید استفاده می شود.

نوع میانگین متحرک: method یا روشی است که میانگین متحرک با آن کار می کند که می تواند ساده یا نمایی یا وزنی خطی یا انواع دیگری باشد. در متد ساده یا SMA بعد زمان در نظر گرفته نمی شود، هر کدام از کندلها یک وزن دارند و تفاوتی بین کندلهای قدیمی تر و کندلهای اخیر وجود ندارد؛ هرگاه بخواهیم سطوح حمایت و مقاومت را در میان مدت پیدا کنیم از EMA استفاده می کنیم. در میانگین متحرک نمایی یا EMA هم داده های قدیم و هم داده های جدید مورد توجه قرار می گیرد ولی هر چه به کندلهایی که به تاریخ امروز نزدیکتر هستند نزدیک تر می شویم وزن بیشتری تخصیص داده می شود. این کار باعث می شود که میانگین متحرک به چارت کنونی نزدیک تر و در نتیجه قابل اطمینان تر شود. برای تصمیم گیری در انتخاب ابزارهای گوناگون استراتژی و نمودار است که به ما می گوید استفاده از چه ابزاری می تواند بهترین نتیجه را برای ما داشته باشد.

اعمال محاسبات: پارامتر اعمال محاسبات یا apply to تعیین می کند که اندیکاتور باید محاسباتش را روی کدام قسمت از کندل انجام دهد. میانگین متحرک بر روی یکی از قیمتهای بازه ی زمانی high،  low، open یا close کندل یا ترکیبی از چند قیمت مثل hlc (high_low_close) یا hlo (high_low_open) اعمال می شود و معامله گر خودش می تواند انتخاب کند که کدام عامل وزن بیشتری داشته باشد. اغلب میانگین متحرک بر اساس قیمت بسته شدن محاسبه می شود. 

تنظیمات میانگین متحرک را باید طوری اعمال کنیم که واکنشهای مناسبی داشته باشد. برای مثال در یک روند صعودی کندلها همواره بالای اندیکاتور قرار داشته باشند و کندل ها و سایه ها کمترین اتصال را با میانگین داشته باشند و وقتی میانگین را بشکنند، روندها برای کوتاه مدت یا بلند مدت عوض شوند و حمایتهای مناسبی به ما بدهد.

 

گفتیم که یکی دیگر از کاربرد های اندیکاتور میانگین متحرک تعیین حد ضرر است. حد ضرر یا stop loss جایی است که یک معامله گر از معامله خارج می شود چون دیگر نمی تواند ریسک کند و بیشتر متضرر شود. برای تعیین حد ضرر می توان از خطوط حمایت قبلی و نیز یک سری حد ضررهای استاتیک استفاده کرد. ولی گاهی قیمت نماد مورد نظر در یک روند صعودی قرار می گیرد و رشد بسیاری می کند. در این مواقع استفاده از کفهای قیمتی قبلی به عنوان حد ضرر معقول نیست چرا که هیچ تناسبی بین قیمت بالای فعلی و خطوط حمایتی سابق وجود ندارد. در مواقعی که رشد قیمت خوبی داریم باید حد ضرر رشد نماد را دنبال یا به اصطلاح تریل کند و حد ضرر نیز با نمودار بالا بیاید. 

برای پیدا کردن حد ضرر با استفاده از اندیکاتور میانگین متحرک به چارت دقت می کنیم. اگر نمودار ما پایین تر از اندیکاتور باشد، اینجا حد ضرر است و کراس روی داده است. کراس به معنای برخورد چارت با اندیکاتور میانگین متحرک است. اگر این برخورد از بالا به پایین باشد به آن کراس نزولی می گویند.

 

 برای گرفتن سیگنال از طریق اندیکاتور میانگین متحرک به یک سیستم معاملاتی شامل دو میانگین متحرک تند (دوره ی تناوب کمتر) و کند (دوره ی تناوب بیشتر) نیاز داریم. با استفاده از این دو میانگین متحرک و مقایسه ی موقعیت قرارگیری آنها نسبت به یکدیگر می توانیم به سادگی جهت روند را تشخیص دهیم؛ به این ترتیب که هرگاه میانگین متحرک تند بالای میانگین متحرک کند قرار بگیرد روند صعودی است و می توانیم خرید انجام دهیم. واضح است که نباید فقط با سیگنال این اندیکاتور وارد بازار شویم و باید در کنار آن از ابزارهای دیگری مثل RSI هم استفاده کنیم و اگر تشخیص دادیم که نقطه ی مناسبی برای ورود به معامله است خرید انجام می دهیم.

در روند نزولی برعکس توضیحات بالا صدق می کند. به عبارتی هرگاه میانگین متحرک کند بالای میانگین متحرک تند قرار بگیرد یعنی روند نزولی شده است و به ما سیگنال خروج می دهد. بنابراین وارد معامله نمی شویم و باید از بازار خارج شویم.

 

 پیچیدگی های بازار نمی گذارد ما با فقط یک سیگنال مثبت یا منفی از یک ابزار در معاملات موفق شویم. روند پیچیده ی بازار نیاز به تحلیل و بررسی عمیق هر سهم یا شرکت دارد. پس نیاز داریم تا استراتژی خود را تایید کنیم و بعد وارد معامله شویم. برای این کار می توانیم از ابزارهای مختلفی کمک بگیریم از جمله شکل و جایگاه کندلها (پرایس اکشن)، تایید سطوح حمایتی و مقاومتی (فیبوناچی)، واگرایی ها بین روند قیمت و اندیکاتورها، تحلیل گذشته ی روند قیمت (سطوح حمایت و مقاومت)، بررسی جو حاکم بر بازار، اخبار و نظرات کارشناسان یا به اصطلاح روانشناسی بازار.